رستم در جست و جوی اسبی است که توان تحمل وزن و زورش را داشته باشد اما هر اسبی که میآزماید در تحمل وزن او ناتوان است. نهایتا اسبی رنگارنگ و سرخ و زعفرانی را پیدا میکند که نامش رخش است، پس از قبولی رخش در آزمون رستم، از چوپان آن گله میپرسد که قیمت رخش چقدر است و چوپان که رستم را شناخته است میگوید:
چنین پاسخ داد که گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مرین را بروبوم ایران بهاست
برین بر تو خواهی جهان کرد راست
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر آگاهی یافتن افراسیاب از مرگ زوطهماسپ"
گیسوان درد...برچسب : نویسنده : muhammad73 بازدید : 58